ایران زمین؛ قلب قلمرو هخامنشی!
به گزارش وبلاگ افراگرافیک، از دوره هخامنشیان ما شاهد انتقال قدرت از بخش ماد به پارس ایران بودیم و پارس به گونه ای به کلیت قلمرو ایران و حتی قلمرو بیرون ایران بسط و توسعه یافت و در این دوره ایران در حال شکل گرفتن است.
ما اگر میانگینی از ایران در وسیع ترین شرایط با ایران در کوچک ترین شرایط در نظر بگیریم؛ آن را ایران تاریخی می گویند.
پس این ایران تاریخی به تدریج شکل گرفته و در جایی تثبیت شده است و ما امروز به آن ایران تاریخی می گوییم. چنان که گذشتگان ما نیز آن را، افزون بر ایران، ایران زمین، ایرانشهر و شکل دیگر همین ترکیب شهرِ ایران نیز می نامیدند. با اینکه هخامنشیان را باید بنیان گذاران چنین قلمروی بدانیم، اما تثبیت مرز های واقعی ایران زمین در روزگار اشکانی و ساسانی رخ داد.
از دوره هخامنشیان ما شاهد انتقال قدرت از بخش ماد به پارس ایران بودیم و پارس به گونه ای به کلیت قلمرو ایران و حتی قلمرو بیرون ایران بسط و توسعه یافت و در این دوره ایران در حال شکل گرفتن است.
در دوره هخامنشیان و ماد ها گام بزرگی برای شکل گیری ایران برداشته شده است؛ چراکه پیش از آن، حکومت ها محلی و ملوک الطوایفی بودند و نخستین بار در دوره هخامنشیان یک حکومت فراگیر با دین، زبان و فرهنگ معین شکل گرفت.
به همین دلیل هم فارغ از افراط و تفریط ها شخصیت هایی مانند کوروش و داریوش در تاریخ ایران کلیدی به حساب می آیند. کوروش که بنیان گذار اصلی هخامنشیان است به نوعی بنیان گذار ایران تاریخی هم محسوب می شود و افراد و حکومت های بعدی بر همان چارچوبی که کوروش بنا گذاشت، حکومت کردند. پس هخامنشیان به نوعی بنیان گذاران ایران زمین هستند.
حتی ساسانیان وقتی می خواهند به گذشته ارجاع دهند، خود را به هخامنشیان منسوب می کنند؛ زیرا آن ها را مهم ترین سلسله حکومت گر پیش از خود بر ایران زمین می دانند.
اما باید در نظر داشت که قلمرو ایران زمین در زمان هخامنشیان در حالتی اولیه و تثبیت نشده بود. اصولا هخامنشیان را امروز در مباحث جهانی سازی و جهانی شدن، بنیان گذاران جهانی سازی می دانند. گرچه آنان به اداره قلمرو هایی بزرگ تر از ایران زمین چشم داشتند و از این رو تا اروپا و شمال آفریقا نیز سامان فرمانروایی خود را گستراندند.
از این رو قلمرو آنان چیزی فراتر از ایران زمینِ بعدی بود. اما قلب این قلمرو همان ایران زمین است که در عصر اشکانی و ساسانی تثبیت شد و جالب اینکه بیگانگانی، چون اروپاییان و عرب ها، این قلمرو را با نام قبیله و استان خاستگاه هخامنشیان، پارس با نام هایی همچون پِرس، پرسیا، پرشیا، فُرس و فارس نام گذاری کردند. درحالی که این، نام یک قبیله ایرانی و سپس یک استان در جنوب ایران بود و ایرانیان، کشور خود را ایران می نامیدند.
البته این تفاوت در نام گذاری یک کشور در زبان های مختلف طبیعی است و اختصاص به ایران ندارد. امروزه هم در جهان کشور هایی فراوان داریم که باشندگانش آن را به نامی می خوانند و بیگانگان به نام یا نام های دیگر.
به عنوان مثال ایرانی ها لهستان را به این نام می خوانند؛ اما انگلیسی ها آن را پولند (Poland) و خود لهستانی ها پولسکا (Polska) می گویند یا یونان در زبان فارسی به گویش اروپایی ها گریس (Greece) و خود یونانی ها هلاس (Hellas) می نامند. از این نمونه ها به فراوانی می توان مثال زد که در این مجال نمی گنجد.
ایرانیان وطنی به نام ایران دارند که از زمان اشکانیان و ساسانیان تا قاجاریه که آخرین حکومت سنتی ایران است که سرزمین خودشان را ایران، ایران زمین و ایرانشهر می دانستند که همان ایران تاریخی است. البته مردمان ایرانی شامل همه افرادی می شود که در این قلمرو حضور داشته اند و به نوعی ایرانی هستند.
اگرچه ممکن بود بسیاری از این ها حتی ریشه پیش از آریایی داشته یا بسیار پس از آریایی ها به این قلمرو آمده باشند.
ایران ترکیبی از مجموعه این مردمان بوده و همچنان خواهد ماند. مرز های تاریخی ایران از غرب رودخانه فرات، از شرق رودخانه سند، از شمال شرق رود سیردریا یا سیحون (آمودریا یا جیحون)، در شمال دریای مازندران، در شمال غرب کوه های قفقاز و درجنوب خلیج فارس و دریای عمان بوده است.
بسیاری از اقوامی که یا به صورت بومی پیش از آریایی ها در ایران بودند یا بعد از آن وارد ایران شدند، به نوعی هم تاثیر گذاشتند و هم تاثیر پذیرفتند؛ اما در قلمرو ایران زمین مستحیل شدند. یکی از این ها مردمان بومی ایران زمین بودند که در این قلمرو زندگی می کردند.
آن ها تا میزان ای در فرهنگ و تمدن آریایی هایی که وارد ایران شدند تاثیر گذاشتند؛ اما تاثیر هم پذیرفتند و خاتمه مستحیل شدند. پس اگر بخواهیم مردمان بومی قبل از آریایی ها را نادیده بگیریم در واقع پاره ای مهم از تاریخ خودمان را نادیده می گیریم.
در کنار این ها باید همواره به این نکته هم توجه داشت که شکل دهندگان اصلی ایران تاریخی مردمان آریایی بودند و همین ها بودند که نام خود را بر این سرزمین گذاشتند. این ها بزرگ ترین گروه های مهاجر به این سرزمین بودند و شاکله اصلی کشور و ملت را تشکیل دادند. به همین دلیل نباید هیچ یک از این دو بخش وجودی ایران را نادیده گرفت یا انکار کرد.
نمی توان یک تعریف نژادی یگانه از تاریخ ایران به دست داد. هخامنشیان و ماد ها به طور حتم و آن گونه که تاریخ نشان می دهد از عیلامی ها، اورارتویی ها و... تاثیر پذیرفته اند و تمدن خود را با تاثیرپذیری از آن ها پایه گذاری کرده اند و این تاثیر هم بخشی از هویت ما است که باید مورد مطالعه قرار بگیرد و باید همه ریشه های موجود در تمدن های قبلی که به دوره ماد و هخامنشی منتقل و ماندگار شد، در تاریخ ردیابی شود.
از گفت وگویی با مقصودعلی صادقی، عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس
منبع: فرادید